بسم الله الرحمن الرحیم

تلاش کردند تا به قول خودشان ارزش‌های دفاع مقدس را تبیین کنند، نشستیم و دل سپردیم.

تلاش کردند تا به قول خودشان دستاوردهای دفاع مقدس را تشریح کنند، نشستیم و گوش کردیم.

انگشت‌هایشان را تا آنجا که می‌توانستند باز کردند و افتخار کردند که خاک ایران را حتی به اندازه‌ی یک وجب هم از دست نداده‌اند، نشستیم و نگاه کردیم.

اما نشسته بودیم و ارزش‌های دفاع مقدس در حال تثبیت و تبیین و تحقیق و تشریح و ترویج و تبلیغ بودند.

ما نشسته بودیم و خیلی‌ها دوست داشتند که ما بنشینیم و به خاطرات گوش کنیم.

نشستیم و از روی مین رفتن‌های داوطلبانه، از نماز شب‌های زیر نور منوّر، از وصیت نامه نوشتن کنار اروند، از به خط زدن و به خدا رسیدن، از یخ زدن روی قله‌ی ماووت، از سوختن در سه راه شهادت، از قطعه قطعه شدن پشت خاکریز و... و...و بشنویم.

نشستن و شنیدن کارمان شده بود و چه شیرین هم بود و چه حالی داشت!

درست مثل نشستن در خیمه‌های عزاداری و شنیدن مصائب و فضائل اهل بیت علیهم السلام.

ثمره‌ی جهاد نسل ایستاده‌ی فریادگر، شده بود نسل نشسته‌ی یادآور