لعنت به آنکه ضربه زده بین یک گذر

لعنت به آنکه بر دل طفلی زده شرر

 

ای شمع نیمه سوخته ی خانه ی علی

نذرت قبول خسته نباشی شکسته پر

 

از چه میان بستر خود آه می کشی

از چه نفس کشیدنتان گشته دردسر

 

آیا هنوز گوش شما درد می کند

آیا هنوز مانده به گوش ات صدای در

 

یک هفته می شود که شما لاله پروری

یک مدتی است چشم شما مانده خیس و تر

 

با پهلوی شکسته چرا کار می کنی

نان پختن شما شده دریای دردسر

 

لحظات آخری چقدر زردتر شدی

از چه صدای ناله یتان گشته مختصر

 

بانو! علی بدون شما غصه می خورد

گر می روی غریبه ی شهر را هم ببر

 

حالا کفن برای چه هی باز میکنی

آیا نشسته بردلتان حال یک سفر

 

زینب،علی،حسن،همه دارای یک کفن

بانو کجاست پس کفن آن یکی پسر؟

علی حسنی