مـا بـرای ایـن دنـــیـــا نـیـسـتـیـم...

۴۷ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

شمر شناسی- 30

دیگر خصوصیتی که شمر داشت، مسخره کردن دیگران بود

دائم دیگران را دست می انداخت

۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۳:۴۲ ۰ نظر
بی نام

شمرشناسی-29

مواظب باش به چه کسی حسادت می کنی!

ولی رفیق!

اگر حسادت این قدر ظرقیت شمرسازی دارد، بیا کلاً بی خیال هر قلم از این جنس بشویم!

تازه از کجا معلوم، شاید حواسمان نباشد و به یک یار عاشورایی ارباب حسادت بکنیم.

در این صورت با یک حساب سرانگشتی، ما هم با یک حسادت می شویم، یک یار عاشورایی شمر

البته با کم و زیادش.

۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۱ ۱ نظر
بی نام

شمرشناسی-28

البته رذایلی که من و تو انجام می دهیم، ما را شمر نمی کند.

اما امان از وقتی که امثال این حسادت به محضر ولی خدایی مثل حسین علیه السلام باشد.

حسادت به حسین علیه السلام، انسان را شمر می کند.

۱۹ آذر ۹۳ ، ۱۶:۱۰ ۱ نظر
بی نام

شمرشناسی-27

چقدر با عاشورا راحت تر می توان رذایل را کنار گذاشت.

این هم از معجزات بزرگ حسینی است

در زشتی حسادت همین بس که قاتلان و دشمنان امام حسین علیه السلام، حسود باشند.

دیگر حسود نباش، خب؟!

وَ لَعَنَ الله حَسودا !

تکلیف ما و حسادت مشخص شد در منظومه ی عاشورایی خویش.

۱۹ آذر ۹۳ ، ۰۹:۳۲ ۲ نظر
بی نام

شمرشناسی-26

حسد، قصه ی قدیمی تاریخ که کامل ترین تبلورش را در کربلا می توان یافت.

اما نه! قدمت این درد بیش تر از این حرف هاست.

 

أم یَحسُدونَ النَّاسَ عَلَی ما آتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِه...(سوره مبارکه نساء/آیه54)

حال داشتید سری به ترجمه اش بزنید!

۱۹ آذر ۹۳ ، ۰۹:۲۶ ۰ نظر
بی نام

شمرشناسی-25

بی جهت نیست که شمر و یزید و... جهنمی اند!

در همین دنیا هم آتش جهنم آن ها پیدا بود.

مگر آتش حسد را در دل شان نمی بینی که چگونه شعله ور است؟

۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۴:۲۷ ۰ نظر
بی نام

محمدرضا بذری

وسطِ گیر و دار کارگاه شمرشناسی یه مداحیِ با مضمون و دلنشین گوش بدیم، خوبه


دریافت فایل

۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۳:۱۲ ۱ نظر
بی نام

شمرشناسی-24

شمر انسانی است که مدام از این و آن می گوید.

روح شقاوت پیشه ی بعضی ها چقدر کار دستشان می دهد!

دل این بار بیش تر می لرزد، ولی زیارت عاشورا دوباره به این فراز می رسد:

وَ لَعَنَ اللهُ شِمراً !

دل های "حسدخیز" هم پای شمر لعن شدند

۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۱:۴۶ ۰ نظر
بی نام

شمرشناسی-23

- خوب گفتی شمر! خودت بلند شو و برو!

- من می روم اما اگر عمرسعد نپذیرفت که من بجنگم؛ گردنش را بزنم و سرش را برای شما بفرستم

و خود فرمانده ی لشگر شوم؟

- این کار را بکن!

و شمر برای همین آمد کربلا...

۱۷ آذر ۹۳ ، ۰۹:۴۴ ۱ نظر
بی نام

شمرشناسی-22

که ناگهان...

عبیدالله گفت: بد نیست. اگر این طوری شود، مسائل حل می شود.

که ناگهان همان جا شمر محکم به پهلوی عبیدالله زد:

الان فرصت بسیار خوبی است و حسین(علیه السلام) در چنگ توست.

اگر برگردد، در مکه و مدینه قدرتی بر هم می زند و دیگر هیچ کس نمی تواند با او درگیر شود.

۱۷ آذر ۹۳ ، ۰۹:۳۷ ۰ نظر
بی نام