مـا بـرای ایـن دنـــیـــا نـیـسـتـیـم...

۴۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

شهید مجید زین الدین

یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز .
ترمز زد و ایستاد .
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :
الله اکبر و الله اکــــبر ...
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .
اشهد ان لا اله الا الله ...
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید
چش شُدِه ؟!
قاطی کرده چرا ؟ !
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :
"مگه متوجه نشدید ؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود
و آدمای دورش نگاهش میکردن .
من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه .
به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره !"
همین!


"برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین
(یعنی میخوام بگم این امر به معروفه)

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۰۷ ۱ نظر
بی نام

مسلمان شناسنامه ای

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۵۳ ۰ نظر
بی نام

هیـــــــاهـــــــو

بعضی مواقع فکر می کنم که تعداد رسانه ها و حجم مفاهیم و اطلاعاتی که به مخاطبین شان می دهند آنقدر بالاست که فرصت فکر کردن را از آنها می گیرد و کم کم برخی از مخاطبین به یک ربات تبدیل می شوند و هر کاری که رسانه ها بگویند انجام می دهند و هر مطلبی که رسانه ها منتشر می کنند، باور می کنند و به دیگران ارسال می کنند، بدون آن که قبلش کمی فکر کنند

خلاصه

رسانه، شب و روز بعضیا را عوض کرده

شیوه ی زندگی و حتی سرنوشت بعضیا را در دست گرفته

 

راستی! آخرین باری که به خودم فکر کردم کی بوده؟؟؟؟؟

و سؤالات زیاد دیگه

 

خدایا همه اسیران فکری را نجات بده

۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۵۲ ۰ نظر
بی نام

"زوزه گرگ" غزلی درباره یمن

محمدصادق آتشی از شاعران جوان استان یزد

 

 

پشت لبخندهای بی‌معنی، باز دندان اجنبی پیداست
زوزه گرگ‌ها بلند شده... یمن این‌بار یکه و تنهاست

 

از کمان کسی رها شده که...کارش این بوده "حق‌ستیزی محض"
تیر مسموم غرب آمده و هدفش قلب ملت صنعاست

 

پشت این فتنه مکر روباه است، غافل از اینکه راه بی راه است
چاه‌کن خود همیشه در چاه است، جبهه حق همیشه پا بر جاست

 

امر از سمت صهیونیست یهود، دشنه در دست خاندان سعود
منطقه باز سخت ناامن است، سگ نحس نجس دوباره رهاست

 

کینه دارند کینه‌ای شتری، خیبر و بدر یادشان مانده
دشمنی با حکومت علوی بغض دیرینه یهودی‌هاست

 

هر کجای زمین که ظلمی هست، هر زمانی که خون و خون‌ریزی است
حرف از ظلم در میان باشد... پای ثابت همیشه آمریکاست

 

انظروا یا جماعة الاعراب!... یمینیون شعب اخوتنا
ها هناک هناک الاستکبار... این سکوت دوباره بی‌معناست

 

وحدت و یک‌صدایی و ایمان، این سه با هم نوید پیروزی است
نور قرآن، ولایت و عترت... در دل شب چراغ راهنما است

*

و سحر می‌رسد باذن الله که قدم‌های صبح در راه است
می‌رسد فصل سبز آرامش، می‌رسد از نشانه‌ها پیداست

 

منبع: جام نیوز

 

۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۲۹ ۰ نظر
بی نام

پاسخ به یک اشکال رایج


چرا زودتر از رهبری نظر می دهید و قضاوت می کنید؟

بعضی از دوستان(و گاهی بعضی مخالفان)،هنگامی که اظهار نظر و یا تحلیل سیاسی را مشاهده میکنند که مطابق میل و سلیقه آنها نیست، بلافاصله موضع گرفته و با تعابیر شبیه این عبارات با موضوع برخورد میکنند

وقتی رهبری در این موضوع نظری نداده اند،شما چرا اظهار نظر می کنید؟شما چرا تندروی می کنید؟چرا از رهبری زودتر و جلوتر اظهار نظر و ارایه تحلیل میکنید؟
یا اینکه میگویند: شما که دم از ولایت می زنید،چرا وقتی رهبری درباره موضوعی سکوت کرده و یا اظهار نظر نمی کنند،شما افراطیون تندرو از رهبر هم جلوتر حرکت کرده و نظر و تحلیل می دهید؟این کار افراطی گری است

اماجواب اشکال این دوستان را از زبان خود حضرت امام خامنه ای که در سخنان مورخ 93/5/1 در دیدار با دانشجویان بیان فرمودند،عرض میکنیم

 

 

این‌‌جور نیست که همه‌‌ى مواضعى که آحاد مردم - از جمله دانشجویان که جزو قشرهاى پیشرو هستند - اتخاذ می کنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز میکند؛ نه، شما به‌‌عنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیفتان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید - که من حالا عرض خواهم کرد - نسبت به اشخاص، نسبت به جریان ها، نسبت به سیاست ها، نسبت به دولت ها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ می کند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرىکنید؛ نه، این که کارها را قفل خواهد کرد

 

رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند و توفیق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا؛ معیار، تقوا باشد. تقوا یعنى اسیر هواى نَفْس نشدن در جانب‌‌دارى و طرف‌‌دارى یا در مخالفت و معارضه، در انتقاد یا در تمجید؛ این را رعایت کنید. اگر این رعایت شد، هم انتقاد خوب است، هم جانب‌‌دارى و تمجید خوب است: از شخص، از دولت، از فلان جریان سیاسى؛ از فلان حادثه‌‌ى سیاسى؛ هیچ اشکالى ندارد. البته اگر در یک زمینه‌‌اى نظرى هم از سوى این حقیر ابراز شد، آن کسانى که حسنِ‌‌ظن دارند و این نظر را قبول دارند، ممکن است این هم یکى از عواملى باشد که در تشخیص آنها دخالت خواهد داشت؛ لکن این به معناى این نیست که وظیفه‌‌ى افراد در مورد موضع‌‌گیرى‌‌ها و در مورد اظهارنظرها ساقط بشود؛ نه، هرکسى نگاه کند [و وظیفه‌‌اش را انجام بدهد]. عرض کردم معیار این است که با رعایت تقوا باشد؛ یعنى بدون گرایش به هواى نَفْس؛ اگر انتقاد می کنیم، اگر طرف‌‌دارى و جانب‌‌دارى می کنیم، اگر یک حرکت را، یک سیاست را تأیید می کنیم یا اگر رد می کنیم، واقعاً از روى احساس وظیفه و تکلیف و بدون دخالت دادن اغراض نفسانى [باشد]؛ این هم یک نکته‌‌ى دیگر

۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۲۷ ۰ نظر
بی نام

عبد

"علامه حسن زاده آملی"

ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ " ﻋـﺎﺑـﺪ" ﺑﺎﺷﯽ،
" ﻋـَﺒﺪ" ﺑـﺎﺵ !
ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ،
ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ
"ﻋـَﺒـﺪ " ﻧـﺸﺪ ...
ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛
ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ ﺩﻟﺖ ...
ﮐﺎﺵ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻴﻢ "
ﻫﻤﻴﻦ...
۱۰ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۰۴ ۱ نظر
بی نام

آخر مجلس

شعری از میلاد عرفان پور  که امام خامنه ای خواندند و گریه جانسوزی کردند

 

ما سینه زدیم و بی صدا باریدند

از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند

ما مدعیان صف اول بودیم

از آخر مجلس شهدا را چیدند

 

خطاب به حضرت آقا در جواب شعری خواندند

 

از اشک شما ارض و سما باریدند

بر آه شما انس و ملک نالیدند

گفتند همه ، فدای اشکت آقا

تصویر شما را شهدا بوسیدند

آقا خودتان حضرت خورشید هستید

از نور شما ستاره ها تابیدند

در مجلس خوبان شهدا هم بودند

اما همگان گرد شما چرخیدند

از اول و از آخر مجلس ، شهدا

آقای جهان سید علی را چیدند

 

۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۳۵ ۱ نظر
بی نام

تلنگر

شاید برخی فکر کنند که  یاد مرگ، انسان را ناامید و افسرده می کند

ولی واقعیت این است که یاد مرگ و تعریفی که از مرگ داریم اگر درست باشد اتفاقاً باعث پویایی و هدفمندتر شدن زندگی و شادابی آن میشود

پس آنهایی که با یاد مرگ از زندگی ناامید می شوند و افسرده، باید تعریفشان از زندگی و مرگ را بازبینی کنند

 

راستی!!

دو راه پیش رو داریم

اگر شهید نشیم ، می میریم

 

میدونستی که

شهادت هنر مردان خداست

۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۵۱ ۰ نظر
بی نام

زیارت عشق

شب جمعه است
شب زیارتی سیدالشهدا
از طرف همه اموات عالم خلقت زائر حضرتش شویم با سلامی
السلام علیک یااباعبدالله
السلام علیک و رحمة الله و برکاته.
آه حسین







زیارت قبول
۰۶ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۴۹ ۰ نظر
بی نام

سر+نوشت

بعضی مواقع باید
سرنوشت را
از سر، نوشت
۰۵ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۶ ۰ نظر
بی نام