مـا بـرای ایـن دنـــیـــا نـیـسـتـیـم...

۲۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

آخِرای جاسوسی نفس، پیامی بازرگانی از نوعی دیگر

هر ساله هیأت محبین حضرت اباالفضل(علیه السلام) بَربَری خِیل آمل، با جمع آوری کمک های مردمی بیش از ۱۰۰۰ بسته سبد کالا تهیه کرده و بین خانواده های محروم و سالمند توزیع می‌کند.

بیایید ما هم به اندازه خودمان به فقرا و نیازمندان کمک کنیم.

جهت یادآوری

می دانید که فقیر فقط فقیر آب و غذا نیست، فقیر فکری و اعتقادی هم داریم. امثال منی که وجودشان دچار خشکسالی شده و در حال نابود شدن هستند

پس در عین حال که به فقرای مالی کمک می کنیم که در این ایام از اجر بالایی برخوردار است بیایید به اندازه توانایی و دانشمان به مستضعفان فکری و اعتقادی هم کمک کنیم تا شاید بارانی بر بیابان وجودشان ببارد و از هلاکت نجات پیدا کنند.

و اگر امثال من، مستضفعف فکری و اعتقادی هستند به اغنیاء رجوع کنند(انسان ها و کتاب هایی که می توانند به نیازهای فکری و عقیدتی انسان پاسخ درست بدهند و بتوانند ارزش و قیمت انسان را به او نشان دهند)، چرا که راه طولانی است و توشه کم.

 

اللهم أغنِ کُلَ فَقیر

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۳ ۰ نظر
بی نام

جاسوسی نَفس- منبر دوازدهم

یک انقلابی می رود باغ، یک گفتگوی انقلابی می کند و برای نجات بشریّت از ظلم و نجات دین از تحریف نقشه می کشد و با این گفتگوی انقلابی، انرژی می گیرد.

بنابراین وقتی اسلام انقلابی می گوییم، منظورمان رد کردن کدام اسلام هاست؟

منظورمان رد کردن این چهار اسلام است.(اسلام متظاهرانه- منافقانه- عافیت طلبانه- صوفی گرایانه)

حضرت امام خمینی، تندترین، سخت ترین و سهمگین ترین سخنانش علیه انواع مسلمانی غیر انقلابی بود، علیه اسلام مرفهین بی درد بود، علیه مسلمانان عافیت طلبی که درد ندارند. البته اسلام صوفی مآبانه بی درد هم داریم.

کسی که درد ندارد چه فرقی می کند توجیه عافیت طلبانه کند یا توجیه های دیگر.

بالاخره وقتی مصلحت نیست می گوید: از ما کاری بر نمی آید، هر کسی باید پایش را به اندازه گلیم خودش دراز کند.

 

اگر خدا بخواهد ادامه دارد...        

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۱:۴۷ ۰ نظر
بی نام

جاسوسی نَفس- منبر یازدهم

از اسلام انقلابی خوشش نمی آید. چرا؟

می گوید: من به دلیل نفسانیّتی که مرا دعوت می کند به یک اسلام حداقلی و صوفی مآبانه و گرم و نرم و یک اسلام یواشکی، من به همین دلیل از اسلام انقلابی نفرت دارم.

آن وقت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

رُهبانیّت امّت من در جهاد است(آمالی شیخ صدوق. ص66)

و در جای دیگر می فرمایند: تفریح و گشت و گذار جوان های امّت من در جهاد است.(میزان الحکمه.ج2.ح 2830)

اما اسلام عافیت طلبی می گوید برویم پیک نیک.

پیک نیک یک انقلابی، یک کار جهادی است . پیک نیکش جبهه است و الان که جبهه نیست، انقلابی گری.

البته با نکوهش عافیت طلبی، تفریح را مذمت نمی کنیم. تفریح کردن بد نیست، اما هر کسی وقتی برای تفریح به باغ و بُستان می رود با آنچه عامل تفریحش است، تفریح می کند.

آیا جُک عامل تفریحش است یا یک بحث انقلابی؟

۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۰:۱۵ ۲ نظر
بی نام

جاسوسی نَفس- منبر دهم

نمی شود بی خیال بقیه اش شویم؟

اما نَفس به خودش می گوید: این جوری که خیلی ضایع است، بقیه اسلام را چه می کنی؟

آنگاه نَفس چاره اندیشی می کند و می گوید: آن قسمت اندیشناک من کجاست؟ بیا تئوریزه کن!

آنگاه می آید با تئوریزه کردن علیه بقیه ابعاد دین قیام می کند و دین را به یک دین حداقلی تبدیل می کند و چقدر دینِ حداقلی صوفی مآبانه یک دین ضد انقلابی است.

امروز برخی روشنفکرنماها، اسلام صوفی مآبانه را ترویج می کنند. بعضی هایشان پشت ادبیات عرفانی پنهان شده اند و اسلام معنوی، عرفانی و حداقلی را ترویج می کنند.

در اتاق فکرهای جنگ روانی شان می گویند ما باید روی اسلام صوفی مآبانه تأکید کنیم تا عشق به مقدّسات، عشق به اسلام و معنویت جوانان ارضاء شود و اسلام انقلابی بمیرد. 

از اسلام انقلابی خوشش نمی آید، چرا؟

۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۹:۳۰ ۰ نظر
بی نام

در گیر و دار جاسوسی نَفس، کلامی از امام روح الله

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۹:۴۹ ۱ نظر
بی نام

جاسوسی نَفس- منبر نهم

اسلام انقلابی مقابل اسلام صوفی گرایانه

عبارت اسلام انقلابی تعبیر حضرت امام است. در منشور روحانیت، امام مهم ترین ثمره جنگ را استمرار اسلام انقلابی می داند... و از همه این ها مهم تر، استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.(صحیفه امام جلد21، ص283)

مسلمانی صوفی مآبانه هم یک نحوه تبدیل و تحریف اسلام است به آن چیزی که نَفس می طلبد.

نَفس انسان به انسان می گوید: ببین من می خواهم لذت ببرم. می خواهم کِیفی داشته باشم که نَفسم حال بیاید.

حالا تو می خواهی مسلمان شوی، مسیحی شوی، یهودی شوی، کمونیست بشوی، برای من فرقی نمی کند. من باید کِیفم را بکنم.

ذائقه بعضی ها اینگونه است که وقتی اسلام را به او معرفی می کنی، می گوید: نمی شود ما از این اسلام، فقط آن وجهه عارفانه، معنوی و صوفی مسلکانه اش را بگیریم و با آن حال کنیم. ذکری بگوییم و وِردی. مستی کنیم و خوش باشیم؟

نمی شود بی خیال بقیه اش شویم؟ 

اما نَفس به خودش می گوید: اینجوری که خیلی ضایع است، بقیّه اسلام را چه می کنی؟

۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۸:۴۹ ۰ نظر
بی نام

جاسوسی نَفس- منبر هشتم

پس چرا با امام حسین علیه السلام  جنگیدند؟

چون یک شایعه شنیده بودند که یزید دارد با لشگرش می آید تا کوفه را به دلیل بیعت با حسین علیه السلام، با خاک یکسان کند.

طاقت بلا نداشتند. این ها مسلمانی عافیت طلبانه داشتند.

 عافیت خوب است، اما اگر عافیت طلبی از اسلام طلبی پیشی گرفت، وضعیت دیگری پدید می آید.

مسلمانی عافیت طلبانه مقابل اسلام انقلابی است. نمونه اش کربلا

ما چرا از اسلام انقلابی سخن می گوییم؟ برای این که می خواهیم ضد مسلمانی عافیت طلبانه قد علم کنیم.

مسلمانی عافیت طلبانه با اسلام انقلابی محک می خورد و خودش را رسوا می کند.

مسلمانی عافیت طلبانه ظرفیت ضدّیت با اسلام را هم می تواند پیدا کند

اگر خدا بخواهد ادامه دارد...               

۰۹ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۲ ۰ نظر
بی نام

جاسوسی نَفس- منبر هفتم

اسلام انقلابی مقابل اسلام عافیت طلبانه

مسلمانی عافیت طلبانه چیست؟ نه دنبال تظاهر است و نه مشی منافقانه دارد، بلکه رفاه طلب است 

راحتی را همه دوست دارند و عیبی هم ندارد، اما وقتی رفاه طلبی بر اسلام طلبی غلبه کند، اسلام عافیت طلبانه شکل می گیرد.

کسی که می گوید: من تا وقتی رفاه ام  لطمه نخورد، مسلمانم، این یعنی او مسلمان نیست.

بر همین اساس بود که امام حسین علیه السلام در مسیر کربلا فرمود:

اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛.

(به راستى که مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبان آنهاست، تا جایى که دین وسیله زندگى آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم مى شوند.) تحف العقول، ص 245

بلا بعضی ها را از مسلمانی در می آورد و به نامسلمانی تبدیل می کند. بلا بعضی ها را تبدیل کرد به قاتل امام حسین علیه السلام.

برخی از کسانی که به کربلا آمدند و با امام حسین علیه السلام جنگیدند، فقط تحمل بلا نداشتند، همه چیز را قبول داشتند، بغض هم نداشتند، اما شمشیر می زدند، آنهایی که شمشیر نداشتند سنگ می زدند. حتی برای غربت امام هم گریه کردند. لهوف سید بن  طاووس ص 134

 

۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۰:۴۰ ۲ نظر
بی نام

جاسوسی نَفس- منبر ششم

مردم ما هنوز منافق ندیده اند(سازمان مجاهدین خلق، منافق نبودند. آنها علناً با امام مخالفت می کردند)

منافق کسی است که وقتی می گوید امام، اشک بریزد و در تمام مدّت علیه خط امام کار کرده باشد و کار بکند. 

ما هنوز منافق را بطور جدّی تجربه نکرده ایم.

اما رفتار و مسلمانی منافقانه کجا رسوا می شود؟

در مقابل اسلام انقلابی.

وقتی اسلام انقلابی می خواهد محکم با دشمن درگیر شود، اسلام منافقانه می گوید: بالاخره نباید در درگیری با دشمن تندروی کرد، خطر دارد.

این محک را قرآن آدرس داده(سوره مائده آیات51 تا 54)(همچنین تفسیر المیزان ذیل همین آیات)

قرآن کریم می فرماید: نَخشی أن تُصیبَنا دائرَه به زبان ساده یعنی می گوید: ببینید من می خواهم آنها الکی به ما ضربه نزنند، چرا الکی هزینه کنیم؟

اسلام انقلابی ضد اسلام منافقانه است، البته اولاً نمی توان کسی را به نفاق متهم کرد، مگر اینکه کسی اطلاعات بالایی داشته باشد.

ثانیاً تعداد قابل توجهی از منافقین، نفاق ناخودآگاه دارند و این در مباحث انسان شناسی مکانیزمی دارد که چطور می شود انسان نفاق خودش را به دلیل توانایی که نَفس انسان در ظاهرسازی و فریب خودش دارد، باور نمی کند.

۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۷ ۳ نظر
بی نام

جاسوسی نَفس- منبر پنجم

اسلام انقلابی قیام علیه اسلام منافقانه است

مردم ما هنوز مسلمانی منافقانه را تجربه نکرده اند و نشناخته اند

مسلمانی منافقانه این است که مثلاً کسی در عرصه  سیاست سال ها قشنگ ترین و بهترین حرف ها را علیه اسرائیل بزند، اما در روابط پنهانش بگوید من معتقد نیستم که باید با اسرائیل درگیر شد ولی چون جوّ اقتضاء می کند من اینگونه می گویم. این خیلی نامردی است 

منافق را اصلاً نمی توان به این سادگی شناخت. او هر حرف حقی را که بگویی به راحتی تأیید می کند و پشت پرده به راحتی علیه هر حرف حقی که در ظاهر قبول کرده، عمل می کند. اما بسیار حساب شده.

منافق ویژگی های عجیبی دارد، مثلاً رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

المُنافِقُ یَملکُ عَینَیه یَبکی کَما یَشاء(میزان الحکمه ج12)

منافق اختیار چشم خودش را دارد، هر وقت بخواهد گریه می کند

 

۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۹ ۱ نظر
بی نام