مـا بـرای ایـن دنـــیـــا نـیـسـتـیـم...

۵۴ مطلب با موضوع «کلام یک امام یک ره بر» ثبت شده است

به درک

۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۰۷ ۱ نظر
بی نام

حل دیپلماتیک

۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۲۸ ۰ نظر
بی نام

مخالف اصل انقلاب

۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۱۸ ۱ نظر
بی نام

پاسخ به یک اشکال رایج


چرا زودتر از رهبری نظر می دهید و قضاوت می کنید؟

بعضی از دوستان(و گاهی بعضی مخالفان)،هنگامی که اظهار نظر و یا تحلیل سیاسی را مشاهده میکنند که مطابق میل و سلیقه آنها نیست، بلافاصله موضع گرفته و با تعابیر شبیه این عبارات با موضوع برخورد میکنند

وقتی رهبری در این موضوع نظری نداده اند،شما چرا اظهار نظر می کنید؟شما چرا تندروی می کنید؟چرا از رهبری زودتر و جلوتر اظهار نظر و ارایه تحلیل میکنید؟
یا اینکه میگویند: شما که دم از ولایت می زنید،چرا وقتی رهبری درباره موضوعی سکوت کرده و یا اظهار نظر نمی کنند،شما افراطیون تندرو از رهبر هم جلوتر حرکت کرده و نظر و تحلیل می دهید؟این کار افراطی گری است

اماجواب اشکال این دوستان را از زبان خود حضرت امام خامنه ای که در سخنان مورخ 93/5/1 در دیدار با دانشجویان بیان فرمودند،عرض میکنیم

 

 

این‌‌جور نیست که همه‌‌ى مواضعى که آحاد مردم - از جمله دانشجویان که جزو قشرهاى پیشرو هستند - اتخاذ می کنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز میکند؛ نه، شما به‌‌عنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیفتان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید - که من حالا عرض خواهم کرد - نسبت به اشخاص، نسبت به جریان ها، نسبت به سیاست ها، نسبت به دولت ها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ می کند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرىکنید؛ نه، این که کارها را قفل خواهد کرد

 

رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند و توفیق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا؛ معیار، تقوا باشد. تقوا یعنى اسیر هواى نَفْس نشدن در جانب‌‌دارى و طرف‌‌دارى یا در مخالفت و معارضه، در انتقاد یا در تمجید؛ این را رعایت کنید. اگر این رعایت شد، هم انتقاد خوب است، هم جانب‌‌دارى و تمجید خوب است: از شخص، از دولت، از فلان جریان سیاسى؛ از فلان حادثه‌‌ى سیاسى؛ هیچ اشکالى ندارد. البته اگر در یک زمینه‌‌اى نظرى هم از سوى این حقیر ابراز شد، آن کسانى که حسنِ‌‌ظن دارند و این نظر را قبول دارند، ممکن است این هم یکى از عواملى باشد که در تشخیص آنها دخالت خواهد داشت؛ لکن این به معناى این نیست که وظیفه‌‌ى افراد در مورد موضع‌‌گیرى‌‌ها و در مورد اظهارنظرها ساقط بشود؛ نه، هرکسى نگاه کند [و وظیفه‌‌اش را انجام بدهد]. عرض کردم معیار این است که با رعایت تقوا باشد؛ یعنى بدون گرایش به هواى نَفْس؛ اگر انتقاد می کنیم، اگر طرف‌‌دارى و جانب‌‌دارى می کنیم، اگر یک حرکت را، یک سیاست را تأیید می کنیم یا اگر رد می کنیم، واقعاً از روى احساس وظیفه و تکلیف و بدون دخالت دادن اغراض نفسانى [باشد]؛ این هم یک نکته‌‌ى دیگر

۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۲۷ ۰ نظر
بی نام

قابل توجه خودم

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۰۸ ۰ نظر
بی نام

ضربه متقابل

۲۱ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۵۴ ۱ نظر
بی نام

انفاق نخبگی

۲۳ دی ۹۳ ، ۰۸:۵۵ ۰ نظر
بی نام

دعای حضرت آقا در جوانی

یک بار ما خدمت حضرت آقا بودیم اجازه داشتیم سئوال بپرسیم.در بین ما یکی یه سوالی پرسید که ما رومون نمی‌شد بپرسیم یا برامون سخت بود این سوال. برگشت گفت که حضرت آقا! اصلاً شما فکر می‌کردید که رهبر بشین؟! مثلاً شما 12-13سالتون بوده فرض کنید در مدرسه‌ی علمیه‌ای در مشهد داشتید درس می‌خوندید اصلاً می‌تونیستید تصور کنید که شما یه روزی می‌شید رهبر؟!
بعد ما گفتیم که ببینیم ایشون چه جوری جواب می‌دیدن!

ایشون یه کمی فکر کردن و گفتن اگر اجازه بدین یک جوابی به شما بدم که این جواب رو سال‌ها پیش به یک دوستم دادم-این دوست حضرت آقا مرحوم شدند...-ایشون گفتند من در مدرسه سلیمان‌خان مشهد-اگر اشتباه نکنم- داشتم درس می‌خوندم، روزها می‌رفتیم سر درس و شب‌ها هم طبیعتاً برای درس فردا باید درس قبلی رو مباحثه می‌کردیم و آماده می‌شدیم. یکی از نکات درس اون‌روز رو من متوجه نشده بودم و هر چه تلاش می‌کردم متوجه نمی‌شدم. تو حجره هی می‌رفتم سمت چپ و راست و خلاصه شرق و غرب حجره رو می‌رفتم و این رو می‌خوندم که متوجه بشم ولی نمی‌شدم.

هم‌حجره‌ای ما اون‌شب نوبت شام او بود یک دفعه عصابی شد و گفت آسد علی آقا بگیر بشین دیگه! این املت از دهن افتاد. هِی می‌ری این ور هی می‌ری اون‌ور! آخه چی‌کار می‌خوای بکنی تو؟! یه دونه چیزو نفهمیدی! منم نفهمیدم هیشکی تو کلاس نفهمید بیا بشین غذا از دهن افتاد-بعد ایشون گفت من همون جوابی رو می‌دم که به اون دوستمون دادم- اون دوستمون گفت چرا این رو داری این قدر می خوونی؟! توی این مدرسه سلیمان خان مگه چند نفر قراره بعد برن معمم بشن؟ چند نفر از ما وقتی معمم شدیم قراره توی این لباس باقی بمونیم؟

خب قضایای رضاشاه هم گذشته بوده و یه چنین تصوراتی هم بوده-چند نفر ما اگر موندیم قراره بریم امام جماعت یه مسجد سر کوچه بشیم؟ چند نفر از ما اگر امام جماعت سر کوچه شدیم اصلاً میان از ما سوال می‌پرسن؟ آقا کدوم ما می‌خواد مجتهد بشه؟ تازه اگر که مجتهد شدیم کدوم ما می‌خواد مرجع بشه که این مسئله واجب باشه برامون که بدونیم؟! اصلا کسی کاری نداره به ما که! شما نمیایی بشینی سر سفره شام!

حضرت آقا گفتن من یه جوابی ‌دادم که اون رو به شما می‌دم، گفتیم بفرمائید!
ایشون فرمودند که به ایشون گفتم که -اون زمان تازه بالغ بودم- گفتم من پیش از بلوغم نماز خووندن رو شروع کردم و هر روز در قنوت نمازم دعایی می‌خوندم که این دعا رو برای شما می‌گم.
گفتیم بفرمائید!
ایشون فرمودند دعای من در قنوت نمازم این بود:
اللهم اجعلنی مجدد دینک و محیی شریعتک
این رو گفتند و به ما اشاره کردند ما نرسیدیم به اونجا متاسفانه، ما خیلی دوست داشتیم به جاهایی برسیم که نرسیدیم.
و این برای ما خیلی شیرین بود که یک نفر قبل از بلوغ یک آرزویی داشته باشه که وقتی یک روزی بعد از هزار اتفاق عجیب در عالم، بعد از هزار اتفاق محیر العقول در عالم، یک روزی شد رهبر مملکت، تازه بگه به اون آرزو نرسیدیم!
ان شاءالله خدا آرزوهای ما رو بزرگ کنه!


به نقل از رضا امیرخانی

۲۰ دی ۹۳ ، ۱۴:۵۰ ۰ نظر
بی نام

قابل توجه ولایت مداران

حضور جوانان و روحیه های بسیجی

باید محیط مسجد را زنده و پر نشاط و آینده پو و لبریز از امید سازد

 

 

امام خامنه ای حفظه الله

 

پی نوشت: هفته بسیج مبارک

۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۰:۲۱ ۲ نظر
بی نام

نتیجه ی...

گودال قتلگاه

نتیجه ی بی اهمیتی

به برکه ی غدیر است

۱۶ مهر ۹۳ ، ۱۱:۱۰ ۱ نظر
بی نام