مـا بـرای ایـن دنـــیـــا نـیـسـتـیـم...

پاسخ به یک اشکال رایج


چرا زودتر از رهبری نظر می دهید و قضاوت می کنید؟

بعضی از دوستان(و گاهی بعضی مخالفان)،هنگامی که اظهار نظر و یا تحلیل سیاسی را مشاهده میکنند که مطابق میل و سلیقه آنها نیست، بلافاصله موضع گرفته و با تعابیر شبیه این عبارات با موضوع برخورد میکنند

وقتی رهبری در این موضوع نظری نداده اند،شما چرا اظهار نظر می کنید؟شما چرا تندروی می کنید؟چرا از رهبری زودتر و جلوتر اظهار نظر و ارایه تحلیل میکنید؟
یا اینکه میگویند: شما که دم از ولایت می زنید،چرا وقتی رهبری درباره موضوعی سکوت کرده و یا اظهار نظر نمی کنند،شما افراطیون تندرو از رهبر هم جلوتر حرکت کرده و نظر و تحلیل می دهید؟این کار افراطی گری است

اماجواب اشکال این دوستان را از زبان خود حضرت امام خامنه ای که در سخنان مورخ 93/5/1 در دیدار با دانشجویان بیان فرمودند،عرض میکنیم

 

 

این‌‌جور نیست که همه‌‌ى مواضعى که آحاد مردم - از جمله دانشجویان که جزو قشرهاى پیشرو هستند - اتخاذ می کنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز میکند؛ نه، شما به‌‌عنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیفتان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید - که من حالا عرض خواهم کرد - نسبت به اشخاص، نسبت به جریان ها، نسبت به سیاست ها، نسبت به دولت ها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ می کند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرىکنید؛ نه، این که کارها را قفل خواهد کرد

 

رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند و توفیق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا؛ معیار، تقوا باشد. تقوا یعنى اسیر هواى نَفْس نشدن در جانب‌‌دارى و طرف‌‌دارى یا در مخالفت و معارضه، در انتقاد یا در تمجید؛ این را رعایت کنید. اگر این رعایت شد، هم انتقاد خوب است، هم جانب‌‌دارى و تمجید خوب است: از شخص، از دولت، از فلان جریان سیاسى؛ از فلان حادثه‌‌ى سیاسى؛ هیچ اشکالى ندارد. البته اگر در یک زمینه‌‌اى نظرى هم از سوى این حقیر ابراز شد، آن کسانى که حسنِ‌‌ظن دارند و این نظر را قبول دارند، ممکن است این هم یکى از عواملى باشد که در تشخیص آنها دخالت خواهد داشت؛ لکن این به معناى این نیست که وظیفه‌‌ى افراد در مورد موضع‌‌گیرى‌‌ها و در مورد اظهارنظرها ساقط بشود؛ نه، هرکسى نگاه کند [و وظیفه‌‌اش را انجام بدهد]. عرض کردم معیار این است که با رعایت تقوا باشد؛ یعنى بدون گرایش به هواى نَفْس؛ اگر انتقاد می کنیم، اگر طرف‌‌دارى و جانب‌‌دارى می کنیم، اگر یک حرکت را، یک سیاست را تأیید می کنیم یا اگر رد می کنیم، واقعاً از روى احساس وظیفه و تکلیف و بدون دخالت دادن اغراض نفسانى [باشد]؛ این هم یک نکته‌‌ى دیگر

۱۵ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۲۷ ۰ نظر
بی نام

عبد

"علامه حسن زاده آملی"

ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ " ﻋـﺎﺑـﺪ" ﺑﺎﺷﯽ،
" ﻋـَﺒﺪ" ﺑـﺎﺵ !
ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ،
ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ
"ﻋـَﺒـﺪ " ﻧـﺸﺪ ...
ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛
ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ ﺩﻟﺖ ...
ﮐﺎﺵ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻴﻢ "
ﻫﻤﻴﻦ...
۱۰ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۰۴ ۱ نظر
بی نام

آخر مجلس

شعری از میلاد عرفان پور  که امام خامنه ای خواندند و گریه جانسوزی کردند

 

ما سینه زدیم و بی صدا باریدند

از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند

ما مدعیان صف اول بودیم

از آخر مجلس شهدا را چیدند

 

خطاب به حضرت آقا در جواب شعری خواندند

 

از اشک شما ارض و سما باریدند

بر آه شما انس و ملک نالیدند

گفتند همه ، فدای اشکت آقا

تصویر شما را شهدا بوسیدند

آقا خودتان حضرت خورشید هستید

از نور شما ستاره ها تابیدند

در مجلس خوبان شهدا هم بودند

اما همگان گرد شما چرخیدند

از اول و از آخر مجلس ، شهدا

آقای جهان سید علی را چیدند

 

۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۳۵ ۱ نظر
بی نام

تلنگر

شاید برخی فکر کنند که  یاد مرگ، انسان را ناامید و افسرده می کند

ولی واقعیت این است که یاد مرگ و تعریفی که از مرگ داریم اگر درست باشد اتفاقاً باعث پویایی و هدفمندتر شدن زندگی و شادابی آن میشود

پس آنهایی که با یاد مرگ از زندگی ناامید می شوند و افسرده، باید تعریفشان از زندگی و مرگ را بازبینی کنند

 

راستی!!

دو راه پیش رو داریم

اگر شهید نشیم ، می میریم

 

میدونستی که

شهادت هنر مردان خداست

۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۵۱ ۰ نظر
بی نام

زیارت عشق

شب جمعه است
شب زیارتی سیدالشهدا
از طرف همه اموات عالم خلقت زائر حضرتش شویم با سلامی
السلام علیک یااباعبدالله
السلام علیک و رحمة الله و برکاته.
آه حسین







زیارت قبول
۰۶ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۴۹ ۰ نظر
بی نام

سر+نوشت

بعضی مواقع باید
سرنوشت را
از سر، نوشت
۰۵ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۶ ۰ نظر
بی نام

مدیریت

«شهادت» نوعی«مدیریت» است،
آدم‌های «معمولی»خیلی هم که «موفق» باشند؛ «زندگی» خود را؛
«مدیریت» می کنند؛ اما «شهدا»؛
«مرگ» خود را نیز«مدیریت» میکنند.
«شهادت»یعنی «زندگی‌مان» را کجا؛ «خرج کنیم»؛
که«زندگی دیگران» «معنی» پیدا کند.
۰۳ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۲۰ ۱ نظر
بی نام

بیاییم به کارهای خوب عمل کنیم

۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۰۵ ۰ نظر
بی نام

به فکر حجابت باش

۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۰۳ ۰ نظر
بی نام

مقتل توحید

نگو چرا علی گذاشت

مدینه مقتل زهرا شود
 
او دست به شمشیر نبرد
تا مدینه
مقتل توحید و نبوت نشود



einlam.ir

۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۴۹ ۱ نظر
بی نام