ای تنت خرمنی از صد گل پاشیده شده
زخمی و خسته غم مثل تو کم دیده شده
مگر ای گل در ودیوار نمی دانستند
پیکر پاک تو از یاس تراشیده شده
بعد تو قامت خیبر شِکَنَت، می شکند
مرحمی باش براین قامت رنجیده شده
کمترین مهریه ات آب فرات است اما
درکنارش لب عباس تو خشکیده شده
بوی گل می دهد از هر طرفی خاک بقیع
بس که گل بر تن تبدار تو روییده شده
چه کسی کاشت به پهلوی تو گلهای کبود
ای تنت خرمنی از صد گل پاشیده شده.
فرامرز عرب عامری.
ناموس دردهای علی بودی و چو اشک
پنهان نمود غیرت شیر خدا تو را
دفن شبانه ی تو که با خواهش تو بود
فریاد روشنی است ز چندین جفا تو را
یک عمر در گلوی تو بغض استخوان شکست
در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را
دادند در بهای فدک آخر- ای دریغ-
گلخانه ای به گستره ی کربلا تو را
قادر طهماسبی(فرید)
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
در دست هر که هست ز خوبی قراضههاست
آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
این نان و آب چرخ چو سیلست بیوفا
من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
یعقوب وار وااسفاها همیزنم
دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
والله که شهر بیتو مرا حبس میشود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او
آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول
آنهای هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد
کآن عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست
آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز
از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
میگوید آن رباب که مردم ز انتظار
دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
من هم رباب عشقم و عشقم ربابیست
وان لطفهای زخمه رحمانم آرزوست
باقی این غزل را ای مطرب ظریف
زین سان همیشمار که زین سانم آرزوست
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق
من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست
مولانا
ما را رها کنید در این رنج بی حساب
با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب
عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش و ماهـــی بـــــُـرون آب
حالی نشد نصیبم از این رنج و زندگی
پیری رسید غرق بطالت پس از شباب
از درس و بحث و مدرسه ام حاصلی نشد
کـــــی می توان رسید به دریا از این ســـراب
هرچـــه فراگرفتم و هرچـــه ورق زدم
چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب
هان ای عزیز فصل جوانی به هوش باش
در پیری از تو هیچ نیاید به غیر خـــواب
این جاهلان کــــه دعوی ارشاد مـــی کنند
در خرقه شان به غیر "منم" تحفه ای میاب
ما عیب ونقص خویش و کمال و جمال غیر
پنهان نمـــوده ایم چو پیــــــری پس خضاب
دم بر نیار و دفتر بیهوده پاره کن
تا کی کلام بیهده گفتار ناصواب
امام خمینی رحمة الله علیه
سلامتی، موفقیت و سربلندی روزافزون امام خامنه ای ره بر انقلاب اسلامی
با اخلاص
صلواتی بر محمد و آل محمد علیهم السلام
هدیه فرمایید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و أهلک أعدائهم
آن نماینده مجلسی که با پول فلان شرکت و فلان کمپانی و فلان ارباب و فلان پولدار توی مجلس بیاید، مجبور است آنجائی که آنها لازم میدانند، قانون جعل کند، قانون بردارد، توسعه و تضییق(سخت و تنگ گرفتن) در قانون بکند. این نماینده به درد مردم نمیخورد. کسی بیاید از پول بیتالمال مصرف کند، برای اینکه به وکالت مجلس برسد؛ این دو برابر اشکال دارد، اشکال مضاعف دارد. اینها را باید مردم مراقب باشند
امام خامنه ای 90/10/19
انتخابات، یک کار بزرگ و یک اقدام شرعی و یک اقدام خدایی است؛ بگردید آدمهای مناسب را برای این کار مهم پیدا کنید. آدمِ مناسب چطور آدمی است؟ باید کارآمد باشد... کارآمدیِ تنها هم کافی نیست؛ باید متدیّن هم باشد. آدم متدیّن، احتمال خیانتش کم است. آن متدیّنهایی که یک وقت دچار لغزش میشوند، اوّل تقوای خودشان را از دست میدهند؛ بعد این لغزش به سراغ آنها میآید. پس، باید متدیّن و باتقوا هم باشند تا بتوانید برای کارهای این کشور به آنها اعتماد کنید. همچنین باید در مقابل توپ و تشر این و آن - خارجی، داخلی، زورگویان، قدرتمداران - شجاع باشد و دل خود را نبازد. کسی که دل خود را در مقابل توپ و تشر باخت، دستش هم برای امضا میلغزد؛ پایش هم برای جلو رفتن میلرزد؛ نمیشود به او اعتماد کرد.
امام خامنه ای
آیا انتظار دارند به جای مجلس قانون تصویب کند، به جای دولت کار قوه مجریه نماید، به جای دستگاه اطلاعاتی تحقیق کند، به جای قوه قضائیه و دستگاه دادگستری، خودش متهمان را دستگیر و مجازات کند، به جای رئیس صدا و سیما کارگردان و هنرپیشه بیاورد و فیلم بسازد، به جای مدیریت نظام بانکی وارد عملیات اقتصادی و جلوگیری از وام های کلان و فسادهای بانکی شود، به جای شهرداری ها وارد صحنه شود، به جای دستگاه های اقتصادی و بازرگانی و گمرکات، واردات و صادرات را کنترل کند و...
آیا این کارها ممکن است؟
آیا نخواهند گفت که پس قانون اساسی، تعریف جایگاه ها و شرح وظایف و تشکیلات حکومتی یعنی چه؟
پس چه کسی در این کشور چه کاره است؟
آیا شالوده ی نظام از هم نمی پاشد؟
آیا رهبری می تواند از آسمان یک تعداد نیروی صالح، متقی و متخصص و کارآمد بیاورد؟
آیا می تواند، یا عاقلانه است که به جای مردم، رئیس جمهور و نمایندگان مجلس را که بازوهای مردمیِ رهبری هستند را انتخاب کند؟
بعد از کجا انتخاب کند، از فرشتگان عرش یا از همین مردم؟!
پس رهبری، رئیس جمهور، نماینده مجلس، دادگستری، بانک مرکزی، وزیر، شهردار و... نیست، بلکه ایشان رهبری نظام را بر عهده دارد، با تعاریف مشخصی که در قانون اساسی و بدیهیات عقلی روشن است.
نیاز کشور و نظام را می بیند و به همراه تبیین و تشریح به مسئولان و مردم منتقل می کنند.
به مردم می گوید:
در انتخاب رئیس جمهور که دولت را تعیین خواهد کرد، بصیر باشند، به کسی رأی دهید که دارای چنین و چنان ویژگی هایی باشد، همین طور در انتخاب نمایندگان مجلس.
حالا اگر مردم به هر دلیلی آن طور که باید ملاک ها را رعایت کنند، رعایت نکردند، رهبری باید بیاید و عواقب انتخاب غلط و یا دست کم غیر اصلح مردم را به دوش کشیده و جبران کند؟!
رهبری به مجلس و دولت خط مشی می دهد، خطوط کلی سیاست داخلی و خارجی نظام را با توجه به اهداف و نیز شرایط حاکم بر کشور، منطقه و جهان ابلاغ می کند.
مردم الان انتظارات بی جا از ولایت فقیه دارند
راحت انتظار دارند ولی فقیه جای اندیشه مردم بیاید خرابی ها را اصلاح کند. این کار را پیغمبر هم نکرد.
چرا مردم از ولی فقیه انتظار دیکتاتوری دارند؟!
تویی که برای مجلس و فلان جا آدم انتخاب کردی، چرا اگر اشتباهی که تو کردی باید ولی فقیه جبران کند؟؟
وقتی مردم به این تشخیص نرسیدند که باید با تقواترین مردم که یقین دارند به تقوایشان در مَسندها قرار بدهند، ولی فقیه چه چیز را باید جبران کند؟
مراقب انتخاب هایمان باشیم چرا که نتیجه ی این انتخاب ها به خودمان باز می گردد