رهبر دوراندیش انقلاب اسلامی مبدع مذاکرات هسته‌ای نبودند اما با توجه به جمیع جهات و شرایط حاکم بر کشور، با این مذاکرات به‌عنوان «ضرورت» موافقت کردند و نتیجه‌ی مذاکرات هسته‌ای را از دو حالت خارج  ارزیابی نمی‌کردند: اول اینکه این مذاکرات یا به رفع تحریم‌ها منجر میشد، که هرچند از نظر ایشان بسیار بعید بود اما احتمال ضعیف این نتیجه هم کافی بود که ایشان همه‌ی حمایت‌ها را برای تحقق آن انجام دهند تا این راه نیز امتحان شود و جایی برای اما و اگرهای سالوسان و یا ساده‌اندیشان باقی نماند. و دوم اینکه اگر مذاکرات شکست می‌خورد و به رفع تحریم‌ها منجر نمی‌شد که نشد، آگاهی و ارتقای دشمن‌شناسی دولتمردان و مردم را در پی داشت که دستاورد و تجربه‌ای ذی‌قیمت و ارزشمند برای ادامه‌ی راه انقلاب محسوب می‌شود. از همین رو ایشان در۱۲ آبان سال ۹۲ فرمودند: «... من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌ای است و پشتوانه‌ی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.»

امروز مائیم و کوله‌بار پر از تجربه‌ی برجام؛ اگر از این تجربه‌ی گران و پرهزینه، درست استفاده کنیم، بیداری مورد نظر حاصل شده و این تجربه، ارزش به‌دست آوردن آن را داشته است. اما اگر خدای ناکرده، این درس و این بیداری حاصل نگردد و به کار بسته نشود، برجام، خسارت محض خواهد بود!