کمیل نیمه شبی همراه علی علیه السلام از کوفه عبور می‌کردند که صدای تلاوت قرآن دلنشینی به گوش می‌رسید، چنان زیبا می‌خواند که بغض گلوی کمیل را گرفت و عرضه داشت یا علی کاش مویی بر بدن این قاری می‌شدم و صدای قرآن او را می‌شنیدم!

 امام فرمود: ای کمیل! صدای این قاری تو را حیران نکند که او از دوزخیان است و بعد از مدتی رازش را به تو خواهم گفت.
جنگ نهروان شد . امام جسدی به کمیل نشان داد و فرمود : کسی که در آن نیمه شب قرآن را با آن سوز و گداز می‌خواند همین شخص است که در سپاه کفر بود!