حاج آقا قرائتی تعریف می کردند که وزیری عطر محبوبی داشت که روزی در همایشی مورد تقاضای جانبازی قرار گرفت

اصرارها به انکار انجامید
و القصه شیشه عطر از جیب مبارک راهی چاه عبرت شد
وزیر به شدت متاثر شد که چیزی را که در راه خدا ندهی جایش همین چاه مستراح است

× × × ×
شخصی در سرزمین های اسلامی به حکومت رسید 
و سومین فرد از سلسله ای غصبی بود
تنها کاری که در ایام زمامداریش نکرد رساندن حقی به صاحب حق بود
آن شخص کار را بدان جا رساند که چوب خدا به صدا در آمد
که ای فردی که هیچ وجه از وجوهت در راه خدا نبود 
جایگاهت همان مستراح است
و آن شخص کشته و در فاضلاب شهر مدفون گشت
× × × ×
أمرا 
حُکَما
حقوقدانان
قبل از اینکه چاه مستراح به ما درس دهد
بیایید درس بگیریم
و خدا را ابر قدرت بدانیم و نه غیر او

× × × ×
اگر بی ادبی در متن و تصویر هست
شرمنده
اما عبرت های تاریخ شرمگین می کنه آدمو

afsaran.ir