در این مقطع تاریخی نیز که حجم دشمنی­‌ها علیه نظام اسلامی بیشتر و پیچیده‌تر شده است، کسب تحلیل و قدرت سیاسی اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. «قدرت تحلیل که نبود، انسان فریب تحلیلِ فریبگرِ بیگانه را می‌خورد. در دنیای سیاست هیچ‌کسی صریحاً نمیآید بگوید که من می‌خواهم به تو ظلم کنم؛ نه به یک ملت، نه به یک شخص؛ این‌طور که نمی‌گویند. میآیند با «مغالطه‌های سیاسی» کاری می‌کنند که بتوانند بر او تسلط پیدا کنند. درست مثل مغالطه‌های فلسفی، ذهن طرف را با یک چشم‌بندی علمی -در واقع یک تردستی- منحرف می‌کنند. یک مغالطه‌ی سیاسی درست می‌کنند، میخ خودشان را می‌کوبند. ما باید کاری کنیم که این جوان ما بتواند مغالطه را بشناسد؛ کما این‌که در فلسفه و منطق، شناخت مغالطه یکی از هنرهاست. ما بتوانیم جوان خودمان را آشنا کنیم به این‌که مغالطه چیست، تا بتواند مچ مغالطه‌کننده را بگیرد. بگوید این قضیه‌ای که درست کردی، این‌جایش اختلال و اشکال دارد. قدرت تحلیل سیاسی این است؛ بایستی این را در جوان به وجود آورد. 

 

 امام خامنه ای1385/5/23

 

 

مغالطه ممکن است برای وارونه کردن حقیقت(ها) به کار رود. مغالطه‌گر کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجه درست یا نادرست رسیده‌ است و ممکن است آن نتیجه را برای نتیجه‌گیری‌های دیگری هم به کار گیرد. تعریف مغالطه – که از واژه عربی "غَلَط" مشتق شده است – استدلالی است که درآن فساد معنوی وجوداشته باشد، و تفاوت سَفسَطه‌گر بامَغلَطه‌گر در آن است که اولی نادانسته مرتکب اظهار برهان مبتلا به انحراف می‌شود و دومی دانسته و بر پایه اصول تغلیط به سوی استنتاج منطبق با مقصود خود می‌گراید.