ای تنت خرمنی از صد گل پاشیده شده

زخمی و خسته غم مثل تو کم دیده شده

مگر ای گل در ودیوار نمی دانستند

پیکر پاک تو از یاس تراشیده شده

بعد تو قامت خیبر شِکَنَت، می شکند

مرحمی باش براین قامت رنجیده شده

کمترین مهریه ات آب فرات است اما

درکنارش لب عباس تو خشکیده شده

بوی گل می دهد از هر طرفی خاک بقیع

بس که گل بر تن تبدار تو روییده شده

چه کسی کاشت به پهلوی تو گلهای کبود

ای تنت خرمنی از صد گل پاشیده شده.

 

فرامرز عرب عامری.